توضیحات
امروزه در ادبیات به غیر از مفاهیم اخلاقی و زیباشناسی یک فهم جدید به نام روانشناسی نیز واردشده است. روانشناسی یک مفهوم جدید است که ارتباط آن با ادبیات امری مهم و حیاتی است. برای برهان چرایی این موضوع نیز میتوان نوشت که امروزه فهم افراد جامعه بسیار بالاتر رفته است. مردم کتاب میخوانند و درک عمیقتری نسبت به اطراف خود و اتفاقات دارند. این رابطه میتواند لزوم ارتباط ادبیات و روانشناسی را بیان کند که در این مقاله بهطور مفصل به بررسی هر یک از این دلایل میپردازیم.در مقاله نقش روانشناسی در ادبیات به بررسی این نقش در ادبیات میپردازیم. و به بررسی این موضوع میرسیم که با رشد جامعه ما به رشد ادبیات نیز رسیدهایم.
نقش روانشناسی در ادبیات
از مطالعه آثار ادبی میتوان دریافت که عواطف و احساسات هنرمند چیست و متحرک او در اندیشهها و الهامات خویش کدام است و همچنین صفات و احوال نفسانی غالب بر عصر و معاصرانش را نیز می تون شناخت. در هر حال اثر هر شاعر یا نویسنده معروف خصال و سجایا و بهعبارتدیگر روان شناسی او به شمار میآید. بررسی در احوال روحی و نفسانی اشخاص خاصه در درام یا قصر چیزی است که نویسندگان و شاعران از قدیم به ان پرداختند و آن را در نظر داشتهاند و چه بسا جست و جوی زوایای روح انسان از کهنترین ایام در شعر دراماتیک وجود داشته است. در اروپا کسانی مانند شکسپیر، داستایوسکی و در ایران چون سعدی، سهراب و… بدان پرداختهاند. با این همه یک جریان فکری و فلسفی جدید باعث شد که ادبیات از دیدگاه علم روان شناسی موردتوجه قرار گیرد.
روانشناسی در ایران
روان شناسی ایران، از قرنها پیش با عنوان عالم النفس یا اخلاق، موردتوجه دانشمندان بوده است. اما روانشناسی جدید در ایران، با تلاشهای دکتر علی اکبر ساسی، دکتر محمد باقر هوشیار، دکتر محمد صناعی و عدهای دیگر از روان شناسان گسترش پیدا کرد.