توضیحات
منطق حسابداری
بر اساس منطق حسابداری، جمع تمام موارد ورودی در درامدها باید با جمع مقدار خروجی یا همان هزینهها در یک دوره حسابداری برابر باشد. نظام حسابداری کلان فقط میتواند برابری کل درآمد و کل هزینه جامعه را تضمین کند. در این پروژه به بررسی ماتریس حسابداری اجتماعی میپردازیم.
کل درآمد بهصورت پسمانده محاسبه میگردد. پسمانده به مازاد عملیاتی بیشتر مصداق دارد تا جبران خدمات. بنابراین، این نوع نظام حسابداری نمیتواند برابری هزینه و درآمد نهادهای جامعه مانند دولت، شرکتها و طیف وسیعی از گروههای اقتصادی و اجتماعی خانوارها را که بیش از سیصد سال پیش توسط گری گوری کینگ در قالب در سهم هرکس از درآمد ملی چقدر است؟ طراحی شده بود تضمین نماید. از طرف دیگر، نظام حسابداری بخشی داده یا ستانده با توجه به حساسیت آن به ساختار تولید، برابری درآمد و هزینه بخشهای مختلف اقتصادی را به تفصیلیترین شکل ممکن امکان پذیر میسازد.
ماتریس حسابداری اجتماعی
درآمد عوامل تولید، بهویژه درآمدهای سرمایه و منابع طبیعی در قالب مازاد عملیاتی بهصورت پسماند محاسبه میشود و بدین ترتیب، درآمد امکان برابری درآمد و هزینه نهادهای جامعه مانند نظام حسابداری بزرگ در سطح کلان تضمین میگردد و درنتیجه پیوند بین جدول داده ستانده و حسابهای ملی، حداقل در سطح کلان ایجاد میشود.
اما این نوع نظام حسابداری، مانند نظام حسابداری کلان نمیتواند برابری هزینه و درآمد نهادهای مختلف جامعه، بهویژه طیف وسیعی از گروههای اقتصادی و اجتماعی خانوارها را تضمین نماید. تحت همین شرایط نمیتوان انتظار داشت که این نوع نظامهای حسابداری انعطافپذیری لازم و کافی را در تحلیلهای عدالت اجتماعی داشته باشند. زیرا که اولاً برابری هزینه و درآمد نهادهای جامعه فقط در سطح کلان امکان پذیر میگردد. ثانیاً به علت داشتن بار کلان، محدودیتهایی در طبقهبندی تفصیلی طیف وسیعی از گروهای اقتصادی و اجتماعی نیروی کار و خانوارها در این نوع نظام حسابداری وجود دارند و بدین ترتیب نمیتوان مفهوم منطقی و واقعی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و قومی را در چنین نظامهای حسابداری پیدا کرد.